وبلاگ بچه های مدیریت ورودی 87

مدیریت دانشگاه کردستان سال 1387

وبلاگ بچه های مدیریت ورودی 87

مدیریت دانشگاه کردستان سال 1387

اما تواند بود

زندگی به امواج دریا ماننده است؛

چیزی به ساحل می‌بَرد و

چیزی دیگر می‌شوید.
چون به سرکشی افتد،

انبوه ماسه‌ها را با خود می‌برد.
اما تواند بود

که تخته پاره‌یی نیز با خود به ساحل آرد؛

تا کسی بام کلبه‌اش را

بدان بپوشاند.

شمارش معکوس

اگر کسی فهمید این شمارش معکوس برای چیه؟؟؟

ساده است نوازش سگی ولگرد.

ساده است نوازش سگی ولگرد.
شاهدِ آن بودن که
چگونه زیر غلتکی می‌رود
و گفتن که: «سگ من نبود.»

ساده است ستایش گلی،
چیدنش،
و از یاد بردن که گلدان را آب باید داد.

ساده است بهره‌جویی از انسانی؛
دوست داشتنش بی‌احساس عشقی؛
او را به خود وانهادن
و گفتن که: «دیگر نمی‌شناسمش.»

ساده است لغزش‌های خود را شناختن؛
با دیگران زیستن به حسابِ ایشان
و گفتن که: «من اینچنین‌ا‌م.»

ساده است که چگونه می‌زییم.
باری،
زیستن سخت ساده است
و پیچیده نیز هم.